خراسان جاویدان

حضرت علی : هر کس کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده خویش می کند×××حضرت عمر:دوستان را بر مبنای تقوا و پرهیزکاری انتخاب کن.

خراسان جاویدان

حضرت علی : هر کس کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده خویش می کند×××حضرت عمر:دوستان را بر مبنای تقوا و پرهیزکاری انتخاب کن.

بیاموزیم

شعر استاد خلیل الله خلیلی

لب لایق ثنای تو نیست

فعل من در خور رضای تو نیست

پرده پوش من وپناه منی

تو مرا شاد کن که شاه منی

**********

در باره خداوند

ای پادشه مسند اقلیم تجلا

قصرتو فلک تکیه گهت عرش معلا

**********

در باره دنیا

چند گویی که بد اندیش وحسود

عیب گویان من مسکین اند

گه به خون ریختنم برخیزند

گه به بد خواستنم بنشینند

نیک باشی بدت گوید خلق

به که بد باشی و نیکت ببینند

*****************

شعر شیخ فریدالدین عطار

عنکبوتی را به حکمت دام داد

صدر عالم را از او آرام داد

**********

  

مال دنیا

مغرور مشوبه مال چون بیخبران

زیرا که بود مال جو ابر گذران

ابر گذران اگر چه گوهر بارد

خاطر ننهد  مرد خردمند برآن

**********

شعر بیدل

کی رود فکر مضرت از مزاج اهل کین

مارنتواند جدا از زهر دیدن کام را

 *********************

صایب تبریزی

دور دستان را به احسان یاد کردن همت است

ورنه هر نخلی به پای خود ثمر میافگند

**********

جهان

بلند وپست هر جهان چه هست در کاراست

زحکمت است که انگشت ها برابر نیست

***********

توبه

بغذر وتوبه توان رستن از عذاب خدای

ولیک می توان از زبان مردم رست

**********

مادر(پروین اعتصامی)

شرین نشد چو زحمت مادر وظیفه یی

فرخنده تر ندیدم از این هیچ دفتری

*****************

احساس

چون گرانی ها اساس راحتست

تلخیها هم پیشوای نعمت است

***********

مولانا جلال الدین محمد بلخی

در خود آن بد را نمی بینی عیان

ورنه دشمن بوده ای خود را به جان

مومنان آیینه همدیگر اند

این خبر از پیمبر می آورند

**********

اوحدی مرغه یی

علم بال است مرغ جانت را

برسپهر اوبرد روانت را

علم دل را به جای جان باشد

سربی علم بدگمان باشد

دل بی علم  چشم بی نور است

مرد نادان زمردمی دوراست

************

بنی آدم(سعدی)

بنی آدم عضای یکدیگر اند

که در آفرینش ز یک گوهر اند

چوعضوی به درد آورد روزگار

دیگر عضو ها را نماند قرار

توکز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

***********

فردوسی

بی آزاری وراستی برگزین

چو خواهی که یابی به داد آفرین

**********

صابرتبریزی

نرگس از چشم تو دم زد بر دهانش زد صبا

درد دندان دارد اکنون میخواهیم آب واقلیم

**********

مولانا

پس زبان محرمی خود دیگر ست

همدلی از همزبانی بهتر است

************

بیدل

آشنایی های ظاهری پرده بیگانه گیست

آب و روغن است در یک جویبار ازهم جدا

*************

سعدی

ره نیک مردان آزاده گیر

چوایستاده یی،دست افتاده گیر

***********

سنایی

جان بی علم تن بمیراند د

شاخ بی بار دل بگیراند

علم باشد دلیل نعمت وناز

خنک آن را که علم شد دمساز

رودکی

هیچ شادی نیست اندر این جهان

برتر از دیدار روی دوستان

هیچ تلخی نیست بر دل تلح تر

از فراق دوستان پرهنر

*************

بهارستان جامی

زمانه پندی آزاده وار داد مرا

زمانه را چو نکو بنگری همه پنداست

به روز نیک کسان آرزومبر زنهار

بسا کسان که به روز تو آرزو مند است

****************

گلستان سعدی

میراث پدر خواهی علم پدر آموز

کاین مال پدر خرج نتوان کرد به یک روز

ابن سینا بلخی

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت

یک موی ندانست ولی موی شگافت

اندر دل من هزار خورشید بتافت

آخر به کمال ذره یی راه نیافت

************

ادیب الممالک فراهانی

خوشا کمال وهنر خرما خردمند

که شاخساروجودش زدانش آردبر

هنر به نزد خردمند بس خطیر آید

چنانکه در نظر مرد جوهری جوهر

*************

قطعه

حال نادان  را  زنادان به نمیداند کسی

گرچه در دانش فزون از بوعلی سینا بود

طعن نا بینا مزن ای دم زبینایی زده

زانکه نابینا به کار خویشتن بینا بود

کیهان

چنین است کیهان نا پایدار

تودر وی جز تخم نیکی مکار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد