تمام مردم این خاک شد
شاد که ظالم از سر اورنگ افتاد
به هر سومعدن ما تیر کردند
به خورد بورد خود را سیر کردند
ندانم که لا جورد ما رفت ؟
طلای سرخ زرد ما کجا رفت؟
نمودند هر یکی بهر خود تلاشی
ندادند بهر ما یک چمچه آشی
آنار اسای دل ما را فشردند
سرمویی غم ما را نخوردند
به هرجا کارگر معزول کردند
سراسر کا نا معقول کردند